داستان فرش از چادرهای عشایر تا خانههای روستایی
تفاوت فرش عشایری با روستایی- فرش یکی از منابع مهم برای مطالعۀ فرهنگ در کشور ماست. فرش در آغاز برای رفع نیاز در زندگی روزمره و با کاربرد پوشاندن کف چادرهای عشایر و کوچنشینان بافته شد. بهمرور و با گذشت هزاران سال تبدیل به هنری صنعتی شد که برآمده از همجوشی فرهنگ عشایری و شبانی، و مدنیت و دهنشینی بود. شکل و نقش فرش در معاشرت با طبیعت و زیست مداوم در آن ریشه دارد.
فرش ایرانی بنا بر موقعیت و منطقهای که در آن بافته میشود، سه دسته است؛ فرش عشایری، فرش روستایی و فرش شهری. فرشبافی تا قبل از دورۀ صفویه عمدتاً عشایری و روستایی بوده و بعد از این دوره است که ما شاهد رشد و رونق فرشبافی در شهرها و تشکیل کارگاههای فرشبافی هستیم. در ادامه قصد داریم تا با فرش عشایری با روستایی بیشتر آشنا شویم.
تفاوت فرش عشایری با روستایی
فرش روستایی و عشایری محلی برای بروز ذوق و هنر این مردمان بوده است. از ویژگیهای اساسی فرش این مناطق، «ذهنیبافی» است. هر نسخۀ فرش روستایی و عشایری کاملاً بیهمتاست و حتی اگر در فرشهای روستایی شاهد الگوبرداری از نقشه باشیم، بافنده با تقلید از نقشه، سلیقۀ شخصی خود را هم در فرش دخالت میدهد و عیناً آن را در بافت رعایت نمیکند. از آنجا که اکثر بافندگان روستایی و عشایری بانواناند، میتوان این فرشها را مرجعی برای شناخت زنان و دختران آن دوره دانست.
در کنار ویژگیای چون ذهنیبافی، حضور وجوه مشترک در عناصر بصری و پیداکردن الگوهای مشابه، در تحلیل و تفسیر این فرشها به ما کمک میکند. اصلیترین نمودهای تصویری فرش ایران را باید در فرش عشایری و روستایی جستوجو کرد. بلندی پرز در فرش روستایی و عشایری باعث ایجاد بعد سوم میشود و عمق را در طراح و نقش فرش به نمایش درمیآورد.
فرش عشایری
در فرش عشایری هماهنگی با طبیعت و زیست ایلاتی در طرح و رنگ فرش به تصویر درمیآید. استفاده از مواد اولیۀ در دسترس و ابزار بومی هم باعث ایجاد تفاوت میان این دسته از فرش میشود. دستباف عشایری از تمام جهات با سنت و فرهنگ عشایری در ارتباط است. فرش عشایری در پی سلیقۀ بازار نیست و ازاینرو به ذات و سرشت طبیعی خود بسیار وفادار مانده است.
دستبافهای ایلاتی انواع گستردهای دارند که از جملۀ آنها میتوان به گلیم، گبه، سوماک، قالی و… اشاره کرد. طرح و نقشی که در این دسته از آثار شاهد آنها هستیم، ممکن است برگرفته از نقوش و اساطیر کهن باشند؛ در بسیاری از این بافتهها زنان و دختران بافنده با الهامگرفتن از داستانها و افسانههای قدیمی که در زمانهشان رایج بوده، نقش فرشها را طراحی کردهاند. در برخی محصولات عشایری شاهد روایت آیینهای ایران باستان با شیوهای هنرمندانه و بسیار شکیل هستیم. شماری دیگر از طرحهایی که در فرش عشایری دیده میشود جنبۀ نمادین یا تزئینی پیدا کردهاند و از این جهت در عموم فرشها دیده میشوند و بافندگان آنها را در هر جایی که بخواهند به کار میبرند.
فرش روستایی
فرش روستایی شباهتهای زیادی به فرش عشایری دارد. در واقع فرش روستایی محل واسطۀ بین فرش عشایری و شهری است. برخی پژوهشگران حوزۀ فرش آن را نزدیکتر به فرش عشایری میدانند و برخی در کنار فرش شهری تعریف میکنند. در فرش روستایی شاهد اشتراک نقشها و ویژگیهای زیادی با هر دو گونۀ فرش عشایری و شهری هستیم. در طراحی این فرشها، هم از طرح فرشهای عشایری و هم از طرح فرشهای کارگاهی شهری الهام گرفته میشود. پیوند قالیهای روستایی با نمونههای عشایری و شهری بهاندازهای است که در مواردی تمایز قائلشدن بین عناصر شهری و عشایری در آنها بسیار دشوار است و این مسئله تشخیص فرشهای روستایی را سخت میکند.
در سنت روستایی فرشبافی بر عهدۀ زنان است که به فرزندان خود هم در سنین کودکی آموزش میدادند. فرش در بستر خانههای روستایی مهمترین عنصر تزئینی و آسایش است. در فرهنگ روستایی فرش جایگاه و منزلتی بالا دارد و از اهمیت زیادی برخوردار است.
اندازۀ فرش روستایی متأثر از کاربرد، امکانات موجود و ابزار زندگی روستایی مشخص میشود. طراحی در فرش روستایی یا از روی نسخۀ آماده برداشت میشود یا مستقیماً توسط بافنده اعمال میشود. اگر در طراحی فرش روستایی از نسخه و الگو هم استفاده شود، کاملاً با نقش برابر نیست و بافنده ذوق و هنر خودش را نیز اعمال میکند. انواع نقوش در فرش روستایی در دستۀ نقوش هندسی، انتزاعی و عینی تقسیم میشوند. نقوش هندسی فرش روستایی بیشتر متأثر از فرش عشایری است.
فرش روستایی و عشایری از ارزش بالایی در فرهنگ و هنر ایران برخوردار است. دستبافهای چشمنواز ایلاتی و روستایی گرچه در این سالها بهدلیل یکجانشینشدن عشایر و کمجمعیتشدن روستاها از رونق افتادهاند و کمتر تولید میشوند، اما همچنان از ارزشمندترین فرشهای اصیل ایرانی به شمار میروند.
بهقلم: مریم شیخزاده