قالی سیستان میراث پیشاتاریخ، مروری بر پیشینه قالی مردمان سیستان‌وبلوچستان

ایران و خاورمیانه مناطقی را در خود جای داده‌اند که روزگاری بستر تمدن‌های بزرگ و باستانی بوده است. سیستان جزو مراکز بزرگ تاریخی محسوب می‌شود؛ منطقه‌ای که در قسمت شمال شرقی استان سیستان‌وبلوچستان قرار گرفته و بافندگی‌اش علاوه بر اینکه جلوه‌ای از هنر و صنعت ایران به حساب می‌آید، همواره جزئی از زندگی مردم آن منطقه بوده است. سنت بافته‌های سیستان به سنت بافندگی سکایی‌ها و جهان باستان برمی‌گردد و پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. 

قالی سیستان؛ میراث پیشاتاریخ (1)

قالی سیستان؛ میراث پیشاتاریخ

قالی سیستان با گذر قرن‌های متمادی برخی از سنت‌های کهن خود را از دست داده و به‌واسطة تحولات تاریخی، جغرافیایی و اعتقادی، ویژگی‌های جدیدی را به دست آورده است. در عصر حاضر فرش سیستان تنها به قالی‌های گستردنی محدوده شده‌ است که از پشم محلی سفید و مرغوب گوسفندان، نخ کارگاه‌های ریسندگی و مو بافته می‌شوند.

با توجه به نقوش متن و حاشیه، این نوع قالی به پنج گروه اصلی قالی گلدان، گل قندانی، فتح‌اللهی، چپات شتر و گل چیتک تقسیم می‌شود. در قالی «گلدانی» نقش دو گلدان به شکل قرینه و افقی قرار گرفته‌ و نقش درخت سرو نیز متن را پر می‌کند. نقش‌مایة اصلی قالی «گل قندانی»، «گل قندان» است که به‌صورت افقی در ردیف‌های سه یا چهارتایی قرار گرفته‌اند. «چپات اشتر» یا جای پای شتر، دو نقش‌مایه در متن قالی دارد. نقوش هشت‌ضلعی و شش‌ضلعی در بخش‌های مختلف قالی قرار گرفتند که هر کدام از چهار قسمت تشکیل شده‌اند و دوبه‌دو با یکدیگر متقابل و متقارن‌اند.

 

قالی سیستان؛ میراث پیشاتاریخ (2)

 

قالی «فتح‌اللهی» دارای یک لچک ترنج است که در آن دو گل پایین و بالای ترنج قرار گرفته‌اند و نمادی از آینه است. «گل چیتک» یادآور قالی کهن سیستان است که متن و حاشیه‌ای همسان دارد. در این قالی نقش گل چهارپر در مربعی قرار گرفته که به‌شکلی هندسی در تمام قالی تکرار شده است.

 قالی مردمان سیستان‌وبلوچستان

ترکیب نقش‌ها و رنگ‌های به‌کاررفته در قالی سیستان بازتابی از باورها و اعتقادات مردم این منطقه و نمادی از آن‌هاست. بخش بزرگی از نقوش قالی این منطقه را نقش‌های هندسی تشکیل می‌دهند. در کنار آن نقوش حیوانی و گیاهی نیز به کار می‌رود. در نقوش حیوانی، حیواناتی که در معرض دید بافنده بوده‌اند مانند بز، شتر، آهو و سگ در قالی طرح زده می‌شدند؛ اما در نقوش گیاهی تبعیت محض از طبیعت انجام نشده است. بافنده برای جبران کمبود رنگ‌ها و گیاهان منطقه، از نقوش استفاده کرده که در سیستان چندان یافت نمی‌شدند. در حقیقت او خواسته و آرزوی خود از طبیعت را در قالی تصویر کرده است. بافت نقوش انسانی در قالی سیستان نیز با پذیرش دین اسلام محدود شد و کاربرد کمتری نسبت به دیگر نقش‌ها دارد. 

هنر قالیبافی با ویژگی‌های بومی و سنتی خود مسیرش را تا به امروز طی کرده است. گاهی در پی نشان‌دادن طبیعت بوده و زمانی واقعیت‌ها را نشان داده و هنگامی نیز با زبان رمز و استعاره حرفش را در قالب نقش و رنگ بیان کرده است. این نقوش سال‌هاست که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در این مسیر از طبیعت و فرهنگ تاثیر پذیرفته است. 

 

قالی سیستان میراث پیشاتاریخ (3)

طبیعت این منطقه به‌گونه‌ای است که ساکنانش برای ادامة حیات می‌بایست با محیط سازگاری پیدا کنند و زندگی‌شان را بر محور شرایط ویژه جغرافیایی شکل دهند. طبیعت خاص سیستان موجب شده تا زندگی مردم با طبیعت هماهنگی خاصی داشته باشد و این هماهنگی در نقوش قالی نیز به چشم می‌خورد.

هر قومی آداب‌ورسوم، آیین‌ها و اعتقادات و فرهنگی خاصی دارد که در هنرش نیز تجلی پیدا می‌کند. بسیاری از نقوشی که در قالی سیستان وجود دارد، نمادهایی از رفتارهای اجتماعی، آیین‌ها و عقاید مردم این منطقه است. در حقیقت فرش برای سیستان نوعی ابزار است تا پیام‌های دینی و آیینی‌شان را در جامعه ثبت کنند و زنده نگه‌ دارند.

نقوشی که در قالی سیستان به کار رفته پیامی از واقعیتی دیرینه دارد. هر نقش شامل بخشی از درون بافنده است و نمایی از زندگی خالق هر فرش در آن جای گرفته است؛ چرا که بافندگان سیستانی همیشه و هر زمان که فرشی بافته‌اند، با گره‌هایی که می‌زند آرزوها، خواسته‌ها، زیبایی‌های پیش‌ رو و عقاید و باورهایشان را نقش کرده‌اند. به همین علت است که فرش سیستان قابی کوچک از زندگی مردم آن است.

ویژگی های گلیم دستباف ایل قشقایی را هم بخوانید.

منبع: حسین‌آبادی، زهرا؛ رهنورد، زهرا: «بررسی نقش و رنگ در قالی سیستان». فصلنامۀ علمی‌پژوهشی انجمن علمی فرش ایران، شمارۀ چهارم و پنجم، پاییز و زمستان 1385. 

به‌قلم: سارا عاشوری